بیا اگه قراره ببازیم حداقل مثل برنده ها ببازیم.
دوست من منتظری همه چی وفق مرادت باشه تا شروع کنی؟ تا الان نبوده؟ با این تفکرت چقدر زمانتو هدر دادی؟ یه ساعت؟ یه روز؟ یه ماه؟ یا شایدم سال هاست که اینطوری میگذره؟ هیچ معجزه ای قرار نیست تو زندگیت رخ بده که باعث بشه یهویی به خودت بیای. هیچ کس قرار نیست سنگو بزنه تو مغزت تا به خودت بیای. یهو به یه جایی می رسی که می بینی زمان تلاش کردن برای بعضی چیز ها رو از دست دادی. تو تنهایی تو این بازی زندگی. هیچکس از زمین خوردنت انقدر قرار نیست زجر بکشه که تو قراره بکشی. پس به خودت بیا. دلیل همه چی فقط خودتی. اگه موفق بشی خودت تلاش کردی اگه شکست بخوری هم خودت این بلا رو سر خودت آوردی.
نه مسیری هست و نه مقصدی. غم انگیزه.
مثل اینکه با این همه روز و شب سریال دیدن فقط دارم از واقعیت فرار میکنم.
راستش خوابی که دیدم یه سری احساسات هضم نشده رو برام بیشتر بولد کرد و با هجوم افکار و دلایل از خواب پاشدم. دلم برا اون زمان و اون ادم تنگ شده ولی همچنان اصلا دلم نمیخواد که برگردم حتی اگه یه سری خاطرات به یاد آوردنشون برام دلتنگی به همراه داشته باشه. فقط میخوام به خودم بگم هر چی بوده تموم شده. دیگه نه تو مقصری نه اون.
هر چی بوده تموم شده ...
ذهن عزیزم نمیدونم چرا داری بازی درمیاری ولی بیشتر از همیشه بهت نیاز دارم. باید بتونی تمرکز کنی. باید! چطور میتونم تمرکزمو ببرم بالا واقعا نمیدونم ...
ازش خوشم نمیاد و بهش احترام هم نمیذارم ولی نمی دونم چه کرمیه وقتی میدونم اعتماد به نفسمو ازم میگیره و بهم میگه نمی تونی با قدرت باز میرم سمتش تا ثابت کنم اشتباه میکنه. انگار دارم خودمو امتحان میکنم که بفهمم کی قراره انقدر قوی شم که حرفای ناامید کننده بقیه حالمو خراب نکنه و انگیزه مو ازم نگیره. باید اعتراف کنم از وقتی پامو گذاشتم تو دهن شیر دستام از استرس یخ زدن و تمرکزم از بین رفت ولی این دفعه از بین نمیرم. قول میدم.
انقدر بدم میاد از مقایسه که نمی تونم جلوی خودمو بگیرم و سریع بعدش اشکام سرازیر میشن ولی با این حال بهترین تصمیم، تصمیمی هست که متناسب من و توانایی هام و رقبا و زمان باقی مونده باشه!
گاهی احساس افسردگی می کنم. شاید به خاطر قرصه شایدم به خاطر اینه که خیلی وقته از خونه در نیومدم بیرون. شایدم هر دو!
حقیقتا خیلی دوست دارم زندگی رو شاعرانش کنم ولی تمام این روز های من خلاصه شده تو درس خوندن و سر و کله زدن برای درس خوندن و گاهی هم گلایه و ناامیدی از خودم.
خب همیشه اینو به خودم گفتم ولی کاری که الان میکنم سرنوشتم رو در سال آینده رقم میزنه. می تونم تصور کنم که سال بعده و نتونستم و همه چی تموم شده ولی بعدش چشمام رو باز کنم و ببینم که الان وقت دارم و می تونم تغییرش بدم.