بابا با مامان بحث می کنه چون فکر می کنه تقصیر اونه که من بیرون نمیرم خیلی یا به عبارتی هیچوقت خیلی بیرون نرفتم و طرفدار پر و پاقرص تو خونه موندنم؛ اما حقیقت نداره. این واقعیت که فرزندش یه آدم منزوی شبیه افسرده هاست آزارش میده.
راستش زندگی خودمم خودمو آزار میده. دلم می خواد مثل آدمای دیگه که رنگارنگ زندگی می کنن موفقن و اخر هفته ها میرن کوه و تا مدت طولانی میتونن با بقیه ارتباط داشته باشن و خسته نشن باشم ولی هیچوقت نتونستم.
- تاریخ : پنجشنبه ۴ مرداد ۰۳
- ساعت : ۱۳ : ۰۵
- |
- نظرات [ ۳ ]