روزنوشت من

سه شنبه ۱۲ اردیبهشت

خیلی وقته اینجا چیزی ننوشتم. باز هم نشستم تو دانشکده فیزیک مامن همیشگی من تو دانشگاه.

هنوزم زندگی پیچیدگی خودشو داره. هنوزم درگیرم با خودم، با آدمای خوب زندگیم، با همه چی! 

دیروز حقیقتا روز خوبی نبود. بحث کردیم، سردرد شدید و حالت تهوع داشتم و اون آدم سمی هم بازم سمی بودن خودشو نشون داد. هنوز خستگی دیروز، بحثا، حرفا تو جونمه. امروز یه کم پوکرم البته با هم یه صبحانه خیلی خوبی خوردیم که چسبید و من الان حس درس خوندن ندارم و منتظرم تو از کلاست دربیای و بریم سر کلاس حل تمرین.

  • نظرات [ ۰ ]
Designed By Erfan Powered by Bayan